به گزارش سلام لردگان به نقل از خبرگزاري فارس، پنجمين شب از مراسم عزاداري حضرت اباعبدالله الحسين عليهالسلام، امشب(جمعه) در حسينيه امام خميني(ره)، با حضور حضرت آيتالله العظمي خامنهاي برگزار شد.
و اما حاشيه نگاري آخرين شب از نگاه خبرنگار فارس؛
چه زود گذشت و چه سخت است از گفتن آخرين شب عاشوراييان با رهبر فرزانه شان. شب آخر هميشه شب نتيجه است، وقتي که بايد توشه آخر را اندوخت و براي حساب و کتاب آماده شد. حساب و کتابي که عشق حسين در آن ملجا و پناهگاه است.
آري امشب آخرين شب مراسم سوگواري سيد و سالار شهيدان با حضور عاشقان حسيني در محضر مقام معظم رهبري بود.
شبي که مانند برق گذشت و در آخر، آرزويي ماند براي حضور در عزاداري سال آينده. اين که خداي متعال توفيقي دهد که عاشقان حسيني بار ديگر در حسينيه گردهم آيند و عزاي حسين را با شور و حال وصف نشدني ديگري برپا کنند. باشد تا حاجت عزاداران شهيد دشت کربلا روا شود.
حسينيه امام خميني (ره) هميشه مهمانان خاص خود را دارد، حتي اگر شال و کلاه کني و از چند ساعت قبل از آغاز مراسم پشت گيت هاي خيابان فلسطين ساعتها منتظر بايستي تا شايد تکه جايي در اين مجلس عزاي حسين نصيبت شود.
امشب علاوه بر حسينيه امام خميني و زينبيهها، پارکينگ طبقاتي هم پر شده بود و به نظر ميرسيد آنهايي که روزهاي گذشته شايد نيامده و يا ديرتر آمده بودند، امروز خود را زودتر به بيت رهبري رساندند تا از قافله شب آخر عقب نمانند.
بماند اين که بايد عده اي را با قسم و آيه مجاب کرد که فضاي داخلي حسينيه جا ندارد و بايد به سراغ پارکينگ بروند، نمونه اش دانشجويان اعضاي انجمن اسلامي استان البرز که پرچمهاي «سلامالله عليها يا زهرا» را همراه خود داشتند. چقدر سخت بود برايشان اما در هر حال دانشجو بودند و قشر فرهيخته جامعه. علي رغم ميل باطني شان پذيرفتند آنچه را که صلاح بود.
آري اينان تنها بخشي از هزاران عاشقي بودند که شور و شوقي وصف نشدني داشتند تا آقا را ببينند، اما وقتي به آنها گفته شد که حسينيه پر شده است، بغض گلويشان را گرفت و اشک در چشمانشان حلقه زد و به طرف پارکينگ حرکت کردند.
دانشجويان وقتي که در پارکينگ نشسته بودند، ذهن و فکرشان هنوز هم همان فضاي داخلي حسينيه بود که آنجا چه مي گذرد، گرچه ويدئو پرژکتورهايي هم به صورت زنده مراسم را براي عزاداران به نمايش در مي آورد.
«درد زانو را فراموش کردم به حسينيه مي آيم» جمله اي بود که مادري ميانسال براي دلداري دادن به دانشجويان بر زبان جاري کرد و براي اثبات عشق خود گفت: مدتي است درد زانو دارم اما عشق به حسينيه امام و عزاداري در محضر رهبر معظم باعث شد که هر روز به اينجا بيايم.
اين مادر ميانسال شايد مي خواست بگويد همين که تا اينجا آمديد عشق خود را ثابت کرديد حال چه در داخل باشي و چه در پارکينگ.
«شبهاي گذشته هم آمديم اما زيارت آقا نصيب ما نشد» جوابي بود که يکي از اين دانشجويان با بغض و چشمان اشک آلود بيان کرد.
امشب گويي با شبهاي گذشته براي حاضران تفاوت ميکرد. بيقراري دايمي در گوشه گوشه حسينيه، در کنج و کنار پارکينگ و در داخل زينبيه ها. نياز نبود دقت کني و يا کنجکاو شوي، ناله و زاري به گوش مي رسيد از هر نقطه. اما من هم که مثل آنها ديگر از فردا نبايد به حسينيه ميآمدم، نوشتن روي کاغذ برايم سخت بود و مثل هزار عاشق ديگر نتوانستم بغض و اشک خود را کنمان کنم.
«فرياد لبيک يا خامنهاي» و يا مزين کردن پيراهن به عکس مقام معظم رهبري از سوي جوانان و حضور پرشور آنان در مراسم عزاداري، باز اين قشر از ولايتمداران را قانع نکرد و تلاش گسترده آنها براي ورود به داخل حسينيه حتي تا پايان مراسم هم ديدني بود.
اهميت مراسم امشب از ديد مسئولين هم مورد توجه قرار گرفت حضور سران سه قوه حجتالاسلام روحاني و برادران لاريجاني و همچنين ديگر مسئولين لشکري و کشوري مانند آيتاله مهدوي کني رئيس مجلس خبرگان رهبري، آيت اله جنتي دبير شوراي نگهبان، غلامعلي حدادعادل مشاور عالي مقام معظم رهبري، سرلشکر رحيم صفوي مشاور رهبري، محمد باقر نوبخت سخنگوي دولت، عبدالرضا رحماني فضلي وزير کشور، نمايندگان مجلس، وزرا و اعضاي کابينه دولت فعلي و گذشته خود دليلي بر اين مدعاست.
حجت الاسلام رفيعي بعنوان سخنران مراسم از واقعه کربلا سخن گفت و وقتي طاهري مداح اهل بيت شروع ذکر مصيبت کرد ديگر همه فهميدند که به لحظات آخر نزديک مي شوند و چه آزوي خوبي داشت آن مادر شهيدي که بر روي چفيه نماز ميخواند و سجدههاي طولاني ميکرد؛ «آرزو دارم دوباره در بيت حضور يافته و نماز بخوانم و به ديدار آقا بيايم».
حاشيه نگاري از سيده فاطمه موسوي